چوپان در دامنه کوه همراه با گوسفندان و چوبدستی در دست
چوپانی در مقام وزارت
چوپانى به مقام وزارت رسید. هر روز بامداد بر مى‌خاست و كلید بر مى‌داشت و درب خانه پیشین خود باز مى‌كرد و ساعتى را در خانه چوپانى خود مى‌گذراند. سپس از آنجا بیرون مى‌آمد و به نزد امیر مى‌رفت. شاه را خبر دادند كه وزیر هر روز صبح به خلوتى مى‌رود و هیچ كس را از كار او آگاهى نیست. امیر را میل بر آن شد تا بداند كه در آن خانه چیست. روزى ناگاه از پس وزیر بدان خانه در آمد. وزیر را دید كه پوستین چوپانى بر تن كرده و عصاى چوپانان به دست گرفته و آواز چوپانى مى‌خواند. امیر گفت: «اى وزیر! این چیست كه مى‌بینم؟»
وزیر گفت: «هر روز بدین جا مى‌آیم تا ابتداى خویش را فراموش نكنم و به غلط نیفتم، كه هر كه روزگار ضعف به یاد آرد، در وقت توانگرى، به غرور نغلتد.»
امیر، انگشترى خود از انگشت بیرون كرد و گفت: «بگیر و در انگشت كن؛ تاكنون وزیر بودى، اكنون امیرى!»
در آیه 5 سوره فاطر آمده است: «...فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا...»
یعنی: «زندگی دنیا شما را نفریبد.»

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎهی بود که ﻭﺯﻳﺮﯼ داشت که همیشه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﺮ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺧﻴﺮ ﻳﺎ ﺷﺮﯼ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ می‌افتاد، ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺑﺎﺩﺷﺎﻩ می‌گفت: «ﺣﺘﻤﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺧﺪﺍﺳﺖ!» ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎ چاقو... ادامه حکایت

حکایت های بیشتر:

نظر شما در مورد این حکایت چیست؟

پرسش تصادفی: عدد بعد از 5؟

نطرات کاربران:



1

عالی عالی . ماانسانهابا وزیدن ی باد میلرزیم وخودمون گم میکنیم


2

سلام حکایت زیبا پرمحتواوآموزنده ای بود.


3

عالی


4

با سلام بسیار زیبا و اموزنده است دست مریزاد کسانی که تا دیروز توبره به دوش سر خرمنها گدایی میکردن اکنون به الاف الوفی رسیدن باید اون روزهای خود را بیاد بیارن


5

با سلام بسیار زیبا و اموزنده است دست مریزاد کسانی که تا دیروز توبره به دوش سر خرمنها گدایی میکردن اکنون به الاف الوفی رسیدن باید اون روزهای خود را بیاد بیارن


6

انسان باید هر لحظه فکر این را بکند که گذشته اش چه بوده است. و مغرور نشود.


7

گذشته امان را فراموش نکنیم بعد نیست گاهی به عقب بر گردیم ببینیم چه بودیم چه شدیم چشمانم نرود مغز سرمان، حواسمان پرت نشود در هر حالی خدا را فراموش نکنیم گذشته ما ریشه ماست. اگر به ریشه بی توجه شویم شاخ و برگهایمان می خشکد


8

سلام بسیار عبرت آموز و با معنی


9

سلام سايت خوب و آموزنده و پرمحتوا هست ممنون از مديريت سايت و همه دوستاني كه كمك مي كنند اي كاش با همه اين داستانهاي زيبت بتواتنيم يك الگوي مناسب براي زندگي و كار خود پيدا كنيم به اميد ان روز


10

عالی


11

عالی بود


12

سلام عالی بود وانسان باید همیشه اینگونه بیندیشد که همه چیز متعلق به خداوند یگانه دارد وهمه چیز زوال پذیر است .


13

واقعا عالی بود امیدوارم برای همه سرمشقی جاودانه باشد


14

عالی بود اما کسانی ک باید نیستن که ببینن سرشون زیر برفه


15

این داستان ایاز وزیر سلطان محمودغزنوی است.


16

خیلی جالب بود


اگر نظری که درج کردید نمایش داده نشده است بر روی برزورسانی نظرات کلیک کنید

بروزرسانی نظرات