زنی با نگاه عاشقانه
نشان لیاقت عشق
فرمانروایی که می کوشید تا مرزهای جنوبی کشورش را گسترش دهد، با مقاومتهای سرداری محلی مواجه شد و مزاحمتهای سردار به حدی رسید که خشم فرمانروا را برانگیخت و بنابراین تعداد زیادی سرباز را مامور دستگیری سردار کرد. عاقبت سردار و همسرش به اسارت نیروهای فرمانروا درآمدند و برای محاکمه و مجازات به پایتخت فرستاده شدند. فرمانروا با دیدن قیافه سردار جنگاور تحت تاثیر قرار گرفت و از او پرسید: «ای سردار، اگر من از گناهت بگذرم و آزادت کنم، چه می کنی؟»
سردار پاسخ داد: «ای فرمانروا، اگر از من بگذری به وطنم باز خواهم گشت و تا آخر عمر فرمانبردار تو خواهم بود.»
فرمانروا پرسید: «و اگر از جان همسرت در گذرم، آنگاه چه خواهی کرد؟»
سردار گفت: «آنوقت جانم را فدایت خواهم کرد!»
فرمانروا از پاسخی که شنید آنچنان تکان خورد که نه تنها سردار و همسرش را بخشید بلکه او را به عنوان استاندار سرزمین جنوبی انتخاب کرد.
سردار هنگام بازگشت از همسرش پرسید: «آیا دیدی سرسرای کاخ فرمانروا چقدر زیبا بود؟ دقت کردی صندلی فرمانروا از طلای ناب ساخته شده بود؟»
همسر سردار گفت: «راستش را بخواهی، من به هیچ چیزی توجه نکردم.»
سردار با تعجب پرسید: «پس حواست کجا بود؟»
همسرش در حالی که به چشمان سردار نگاه می کرد به او گفت: «تمام حواسم به تو بود. به چهره مردی نگاه می کردم که گفت حاضر است به خاطر من جانش را فدا کند!»

مردي خري ديد به گل در نشسته و صاحب خر از بيرون كشيدن آن درمانده. مساعدت را (براي كمك كردن) دست در دُم خر زده، قُوَت كرد( زور زد). دُم از جاي كنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست كه «تاوان بده»... ادامه حکایت

حکایت های بیشتر:

نظر شما در مورد این حکایت چیست؟

پرسش تصادفی: مجموع2با3؟

نطرات کاربران:



1

عالي بود مرسي


2

همچین مردایی رو فقط تو همون دورانا میشه پیدا کرد


3

و البته چنین زنانی رو که به مادیات توجه نداشته باشن.


4

باور کنید من همچین مردی هستم. (با تشکر عالی بود)


5

خوش به حالت مرد ک همچین مردی هستی..چ..گرفتی مارو؟عمرا پیدا شه


6

زمانی ارزش دوست داشتن عشق و وفاداری معلوم میشه که دو طرفه باشه...


7

اون فرمانرواکوروش کبیربودوسردارنیزکه ازطرف کوروش به یکسی ازنبردهااعزام شدبه شهادت رسید.همسرش نیزبهخاطرعشق به شوهرش خودکشی نمود.به فرمان کوروش ستایشی درحق هردوبرمزارآنان نوشتندبه زبان سریانی که اکنون تیزم موجوداست.


8

مورد 3 خوب جواب مورد 2 رو دادی.خوشمان آمد.


9

عالیییی


10

عالیی بود.


11

عالیی بود.


12

وقتی این داستان رو خوندم متوجه شدم انگار این سردار من هستم ولی من بخورده بهتر هستم


اگر نظری که درج کردید نمایش داده نشده است بر روی برزورسانی نظرات کلیک کنید

بروزرسانی نظرات