جعبه چوبی
ما مالک چه چیزی هستیم؟
مردی در حال مرگ بود. وقتی که متوجه مرگش شد خدا را با جعبه ای در دست دید.

خدا: «وقت رفتنه!»
مرد: «به این زودی؟ من نقشه‌های زیادی داشتم!»

خدا: «متأسفم، ولی وقت رفتنه.»
مرد: «در جعبه‌ات چی دارید؟»

خدا: «متعلقات تو را.»
مرد: «متعلقات من؟ یعنی همه چیزهای من؛ لباسهام، پولهام و ...»

خدا: «آنها دیگر مال تو نیستند، آنها متعلق به زمین هستند.»
مرد: «خاطراتم چی؟»

خدا: «آنها متعلق به زمان هستند.»
مرد: «خانواده و دوستهایم؟»

خدا: «نه، آنها موقتی بودند.»
مرد: «پس وسایل داخل جعبه حتماً تن و بدنم هستند!»

خدا: «نه، آنها متعلق به گرد و غبار هستند.»
مرد: «پس مطمئناً روحم است!»

خدا: «اشتباه می‌کنی، روح تو متعلق به من است.»
مرد با اشک در چشمهایش و با ترس زیاد جعبه در دست خدا را گرفت و باز کرد و دید خالی است! مرد دلشکسته گفت: «من هرگز چیزی نداشتم؟»

خدا : «درسته. تو مالک هیچ چیز نبودی!»
مرد: «پس من چی داشتم؟»

خدا: «لحظات زندگی مال تو بود. هر لحظه که زندگی کردی مال تو بود.»

شیطان نشسته بود بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمي‌داشت. گفتم: «ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده‌ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده‌اند.» شيطان گفت: «خود را بازنشسته کرده‌ام، ... ادامه حکایت

حکایت های بیشتر:

نظر شما در مورد این حکایت چیست؟

پرسش تصادفی: مجموع2با3؟

نطرات کاربران:



1

ممکن است در عالم رآل واقعیت نداشته باشد اما تمثیل وحکایت درستی است. من نیز همواره معتقدم و گفته ام که در حقیقت ثروت ما همان فرصت ماست!!! فرصت و زمانی که به به ما اهدا شده بهترین و بالاترین ثروتیست که ما با آن می توانیم هزاران کار انجام دهیم اگر آن را درک کنیم....


2

جالب بود وتامل برانگیز


3

حکایت خوب و منطقی بود اما خوب زندگی هم خیلی دلچسبه .


4

ایکاش درس عبرت میگرفتیم از این حکایات واقعا زیبا بود ونیاز به تفکر داره


5

بسیار جالب و واقعیتی است که ما به آسانی از کنار آن میگذریم و از زمان دراختیار بهترین بهره را نمی بریم


6

حکایت تکادهنده ای است ولی بجای خدا اگر مینوشتید فرشته ی مرگ بهتر بود


7

خیلی توش حرف بود


8

مناسفانه ما زندگی هم نمیکنیم.....


9

از بس از قبيل حكايات درس عبرت گرفتيم حالا جامعه مون توي فقر و بيكاري و بي سرو ساماني دست و پا ميزنه .ما توي واقعيت زندگي ميكنيم كه هم شامل لحظه ها ميشه و هم امكانات . لحظه بدون امكانات به مفت نميارزه .


10

حکایت جالب و پند آموزی بودباشد که هیچ وقت فراموشش نکنیم و یادمان باشد که در این دنیا فقط مالک چه چیزی هستیم


11

خیلی عالی


12

بنظر من تو جعبه باید اعمال آدم میبود


13

زیبا وجالب بود..اما..
بنظرم خداوند با ما حرف های بسیار بیشتر ومهمتری دارد. ما بشری هستیم که بر روی این همه ثروت،این همه فقیر واین همه حقیر زندگی میکنیم!دنیای ما آنقدر که به پول بیشتر وجنگ برای آن می اندیشد به آرامش برای انسان وانسانیت نمی اندیشد!شاید خداوند بگوید مگر من چه کم داده بودم به شما که آنقدر فقیر داشتید؟که آن همه تو سروکله هم میزدید؟ شاید در مورد بیگناهان و آنانی که دوستشان دارد بپرسد؟ براستی آیا ما لیاقت نزدیک شدن به خدا وبودن در بهترین جاهایی که آفریده را داریم؟؟!!


اگر نظری که درج کردید نمایش داده نشده است بر روی برزورسانی نظرات کلیک کنید

بروزرسانی نظرات