نقاشی پیرمرد خسیس در کنار گودال خالی
طلاهای مرد خسیس
مردی خسیس تمام دارایی‌اش را فروخت و طلا خرید. او طلاها را در گودالی در حیاط خانه‌اش پنهان کرد. مدت زیادی گذشت و او هر روز به طلاها سر می‌زد و آنها را زیر و رو می‌کرد.
تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد. همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت. روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت. او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش می‌زد. رهگذری او را دید و پرسید: «چه اتفاقی افتاده است؟»
مرد حکایت طلاها را بازگو کرد. رهگذر گفت: «این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست. تو که از آن استفاده نمی‌کنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟»

ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است. چه بسیار افرادی هستند که پولدارند اما ثروتمند نیستند و چه بسیار افرادی که ثروتمندند ولی پولدار نیستند.
فکر می‌کنید ثروت واقعی چیست؟ پول و دارایی، اعتماد به نفس، تندرستی، شجاعت، خلاقیت، داشتن هدف و برنامه، استفاده مؤثر از زمان، خوب بودن و مثبت بودن، عدم وابستگی به پول، بخشندگی، آرامش خاطر، خودشناسی و خداشناسی، ادب، قلب و زبان شاکر؟
اگر خداوند به زندگی شما برکتی داده است و شرایط مناسبی دارید پس به فکر دیگران نیز باشید. بخشش مال همچون هرس کردن درخت است. پول با بخشش زیادتر و زیادتر می‌شود.
دارایی شما حساب بانکی‌تان نیست. دارایی شما آن مقدار از ثروت و داشته‌هایی است که برای یاری رساندن دیگران به گردش درمی‌آورید.

روزی پسری خوش‌چهره در حال چت کردن با یک دختر بود. پس از گذشت دو ماه، پسر علاقه بسیاری نسبت به او پیدا کرد. اما دختر به او گفت: «می‌خواهم رازی را به تو بگویم.» پسر گفت: «گوش می‌کنم.» دخت... ادامه حکایت

حکایت های بیشتر:

نظر شما در مورد این حکایت چیست؟

پرسش تصادفی: مجموع2با3؟

نطرات کاربران:



1

بیشتر نصیحت است تا حکایت ؛ باید حکایت خود معنای لازم را به مخاطب برساند ؛ مشک آن است که خود ببوید نه عطار بگوید . آردن نصایح در قالب حکایت ضعف حکایت را نشان می دهد.


2

منم با شماره یک موافقم


3

همه که مثل 1و2 انیشتین نیستن فورا همه چیز رو بگیرن


4

خوب بودخوب خوب خوب.


5

بلی ، من نیز با سخن بین شماره 1 موافق هستم !


6

حکایت به خودی خودش واضح بود... زیبایی ش به اونه که مخاطب رو به اندیشه و نتیجه برسونه... گاهی وقتها توضیحات اضافه از ارزش متن کم می کنه... با سپاس


7

اینو باید به پولدارا گفت
اینو باید به اونایی گفت که قدر داراییاشونو ندارند


8

انشتین ؟؟؟ یعنی واقعا نیازی به انشتین بودن داره درک مطلب حکایت فوق ؟؟!!!!!!!


9

من با دوست شماره 1 مخالفم
کلیه نصایح و اندرزها از دل همین حکایات و تجربیات بیرون میاد
بسیار ممنوووووووووووون


10

سوال. 1- منظور ازگفتن حکایت چیست ؟ پاسخ. نتیجه گیری از آن واستفاده درحدکفایت 2- مابرای چه درخت میوه میکاریم؟
استفاده از محصول آن در زندگی .بنابراین حکایت.نصیحت .مشاوره به هر شکل مشوق تغییرروحیه واخلاق انسان است همان طوریکه میل نمودن میوه به سلامتی شماکمک میکند مادنبال ضعف حکایت نباشیم دنبال این باشیم که چگونه ازموضوعات استفاده لازم را ببریم . بعضی از میوه هاتلخ است اما خواص درمانی دارد دوره مشک آن است که خود ببوید نه عطار بگوید گذشته
وبایستی حتماً در مورد هر موضوعی (عطار)خواص آن را نیز بگوید.


11

واقعاً آموزنده بود


12

خیلی ممنون. سایت یکی بود بسیار آموزنده است


13

بسیار زیبا و واقعیت زندگی است


14

به نظر من عالیه
ذرسته ک حکایت با جمله اون رهگذر مفهوم اصلیشو میرسونه انا اون توضیحات اضافه هم خالی از لطف نیست
برای من که تاثیر گذار بود
مرسی


15

جالب وآموزنده جای قدردانی دارد تلنگری است برای انسان


16

با سلام
خیلی ادیبانه و پر مغز بود
متشکرم


17

ما آدما خیلی چیزا رو نگه میداریم ولی ازشون استفاده و بهره لازم رو نمی بریم


18

این حکایت زندگی اکثر ما ست متاسفانه وبسیار جالب. بود


19

حکایت عالی بود و توضیحات هم عالی بود ، ولی حالا این که چرا بعضیا از توضیحات پایان حکایت ناراحتن و ناراضین که چرا حکایتشون توضیح داره ، باید در پاسخ بگم این لطفی بوده که نوسینده ی حکایت کرده و حکایتش رو به بانتیجه گیری همراه کرده،.اصل حکایت نتیجشه ، با تشکر از نویسنده


20

سلام بد نبود


اگر نظری که درج کردید نمایش داده نشده است بر روی برزورسانی نظرات کلیک کنید

بروزرسانی نظرات