دختر کوچولو با دو سیب گاز زده در دو دست
سیب گاز زده
دختر کوچولویی دو تا سیب در دو دست داشت که مادرش وارد اطاق شد. چشمش به دو دست او افتاد. گفت: «یکی از سیباتو به من میدی؟»
دخترک نگاهی خیره به مادرش انداخت و نگاهی به این سیب و سپس آن سیب. اندکی اندیشید. سپس یک گاز بر این سیب زد و گازی به آن سیب. لبخند روی لبان مادرش ماسید. سیمایش داد میزد که چقدر از دخترکش نومید شده است. امّا، دخترک لحظه‌ای بعد یکی از سیب‌های گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت: «بیا مامان این سیب شیرین‌تره!»
مادر خشکش زد. چه اندیشه‌ای به ذهن خود راه داده بود و دخترکش در چه اندیشه‌ای بود.
هر قدر باتجربه باشید، در هر مقامی که باشید، هر قدر خود را دانشمند بدانید، قضاوت خود را اندکی به تأخیر اندازید و بگذارید طرف مقابل شما فرصتی برای توضیح داشته باشد.

در قدیم برای قماربازی علاوه بر خانه‌هائی که در آن قمار راه می‌انداختند، مکانهایی مثل خرابه‌ها و پشت دروازه‌های شهر و روی پشت‌بام حمام‌ها و جاهای کم رفت و آمد سفره‌هایی برای این کار گشود... ادامه حکایت

حکایت های بیشتر:

نظر شما در مورد این حکایت چیست؟

پرسش تصادفی: عدد بعد از 5؟

نطرات کاربران:



1

سلام بر شما
حکایت زیبایی بود و از آن حتما استفاده خواهم کرد.


2

سلام واقعا خیلی زیبا بود ممنون از سایت زیباتون


3

خیلی زیبا بود.


4

بسیار زیبا و آموزنده


5

اینکه راجب کسی قضاوت نکنیم یا قضاوتمونو به تاخیر بندازیم هنر میخواد


6

دست خوش


7

بسیار عالی بود و البته آموزتده


8

وای که چقدر حکایت زیبایی بود
همه حکایتهاتون رو پیگیری میکنم
یه پیشنهاد داشتم لطفا یه صفحه برای حکایت های به روز شده تون اضافه کنید
متشکرم
مظفری


9

نتیجه نگاه مدیری که سالها تجربه دارد و انتظار دارد کارمندش از درس نخوانده نمره امتحانی قبولی بگیرد همین است : شرمندگی


10

سلام
خیلی خیلی عالی بود ...
به قدری که اشک منو در آورد .
متشکرم.


11

سلام خيلي خوب


12

عالی


13

عالی


14

عالی


15

سلام با دخترم تو ماشین بودم شیشه عقب و پایین اورده بود بسته دستمال کاغذی هم رو در دستاش گرفته بود ازش عصبانی شدم که چرا دستمال کاغذی را دستش گرفته؟
در جواب گفت: باد تندی میاد مواظبم که دسمال رو باد نبره.توانا


16

بسیار زیبا بود.همیشه به دیگران فرصت توضیح بدهیم و همه را از خود نرانیم!


17

باسپاس اموختم که صبر و کمی حوصله ضروری در هر اقدام در امور زندگی هست


18

سلام عااااااااااااااالی بود


19

عالی


20

آفرین بر شما عالیست..


21

خیلی خوب


22

خیلی آموزنده


23

خیلی با حال بود. همین کار رو الآن برای مامانم اجراکردم.


24

حکایت بی نظیری بود.
موقع خوندنش با پدم بودم جفتمون تحت تاثیر قرار گرفتیم,خیلی خوب بود.
سایتتون آباد...


25

جالب بود


26

عالیییییییییییییییییییی


اگر نظری که درج کردید نمایش داده نشده است بر روی برزورسانی نظرات کلیک کنید

بروزرسانی نظرات